سلام
سلام
پ.ن: از اون گوشه بالا بین برنامه های گوگل چشم مینداختم قبل اینکه اینجارو باز کنم Earth رو باز کردم و لوکیشنی رو که تصمیم گرفتم امشب اونجا باشم رو زدم واسه این پست و ازش یه ایده ی جذاب ولی بشدت زمانبر واسه وبلاگ نویسی اومد تو ذهنم، باشد که بشه.
من یکی ازوناییم که قبل نتیجه گرفتن از پروژه قبلی میپرن رو بعدی و معمولا از هیچ کدوم هیچ نتیجه ای نمیگیرن، البته که این پایان رو از روی روند بقیه میگم وگرنه که سن خودم هنوز اونقدر نشده که بخوام درمورد هرکدوم از پروژه هام نظری بدم و همشون هنوز تو مرحله اجران واسه همین فعلا اینجا رو میزارم رو این حساب که همونطور که توی 24اسفند سایه وارونه از زده شدنم از ریخت اونجا از بالا تا پایینش بگیر گفتم فعلا اومدم یه کلنگ اینجا زده باشم که صرفا یه حرکتی کرده باشم شرمنده خودم نشم اگه پسفردا افتادم مردم.
قبل اینکه کامل از اونور خسته که چه عرض کنم یه حس تهوع خاصی بهم میده و هیچ ایده ای ندارم چرا شاید چون سرتاپاش بوی گند هیچی میده، اینجا چشمم رو گرفته بود چون در عین سادگیش نیازهای اساسیت رو کاور کرده و نیاز نیس واسه هر کوفت عوض کردنی دنبال کدش بگردی که این واسه منی که هیچ سوادی تو این زمینه ندارم ساعتها طول میکشه مخصوصا وقتی هرکارش کنی به تمیزی یچیز آماده مثل اینجا درنمیاد. اینجا یجورایی حس تلگرام رو میده ولی گل وگشادتر که البته همین خودش یجورایی یه پوینت منفی حساب میشه بخاطر دور بودنش از فضای وبلاگ کلاسیک و محدود بودن آپشن هاش واسه هر سلیقه ای.
البته که اگه نطفه ی اینترنت رو ببرن مجبورم برم همونور رو بکوبم ولی ازونجاییکه فعلا اصلا حوصله ساختن یچیز درست حسابی ازونور رو ندارم اینجا رو میزارم جلوم بلکه به یه نتیجه ای با خودم برسم که اصن بنویسم چیزی یا نه و اگه آره دقیقا به چه سبک و سیاقی که اگه پلن نریزم و دسته بندی نکنم باز حوصلمو سر میبره.
پ.ن: از اون گوشه بالا بین برنامه های گوگل چشم مینداختم قبل اینکه اینجارو باز کنم Earth رو باز کردم و لوکیشنی رو که تصمیم گرفتم امشب اونجا باشم رو زدم واسه این پست و ازش یه ایده ی جذاب ولی بشدت زمانبر واسه وبلاگ نویسی اومد تو ذهنم، باشد که بشه.
نظرات
ارسال یک نظر